من یک مادرم

ساخت وبلاگ
ههمه آرزوهایی که دارم از ریز و درشتشون گرفته تا دور و نزدیکاشون, همشون اخرش به دختری ختم میشه که خیلی معصومه و وابسته. یادمه در تمام روزهای سخت زندگی ام وقتی نا امیدتر از هر کس به زندگیم نگاه میکردم, ارزوی در آغوش گرفتن دختری آرومم میکرد که لحظه لحظه اش آرامش بود. و حالا به این ارزوم رسیده ام و هیچ دلم نمیخواد به خاطر آرزوهای دیگه این لحظات رو از دست بدم. من یک مادرم با آرزوهای متفاوت تر از گذشته. من یک مادرم با نگاه معصومی که فقط من رو داره. من الان تکیه گاه دختری هستم که هیچ کس رو نداره و این آرزوی من برای تمام لحظه لحظه زندگیم بود....

من یک مادرم.....

عشق کجا بود؟...
ما را در سایت عشق کجا بود؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sayehroshan33 بازدید : 197 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 12:23