برداشت آزاد

ساخت وبلاگ
صبحی بود که برای اولین بادیدمش. یه صبح بی آفتاب که انگار ساعت ۱۰ صبح یه روز پاییزی باشه. داغی هوا دست و صورتم رو خیس عرق کرده بود. خیس خیس. دیگه هیچی جواب نمیداد مگر حال دگرگون اون ثانیه هام, به طرز معجزه آسایی عوض میشد. 

وقتی نزدیکم میشد قند های دلم یکی یکی نه, تقریبا یکجا آب شد. صدام کرد و از اشتیاق نشد جوابی بدم. خیلی بد شد. شاید هم نه اینطور نبوده و من برداشت معناداری کرده بودم.خیلی گذشته بود از این اتفاق که به خودم اومدم و دیدم یک زن میانسالم با روزمرگی های خانه داری و عشقی که در بوی قرمه سبزی و سبزی خوردن تازه سر سفره بروزش می دم.

پ.ن: اینجا هوای عشق گرمه و چشم منتظر...

عشق کجا بود؟...
ما را در سایت عشق کجا بود؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sayehroshan33 بازدید : 204 تاريخ : شنبه 29 مهر 1396 ساعت: 12:23